اولین شب یلداییه که من و یار پیش همیم وظاهرا اُدو باید طبق رسم و رسومهای رایج شب چله ای برای من بیاره، پس مجبور شدیم همه چی رو خِرکش کنیم ببریم خونه مامانم اینا، از طرفی کلی هم کار داشتیم اینجا، ولی موفق شدیم هم شب یلدا رو پیششون باشیم و هم اینکه فرداش از دستشون فرار کنیم و راه بیافتیم بیایم خونه.بماند که تو راه برگشت چقدر سوژه های بامزه داشتیم که حالا فردا می نویسم .با اینه بعد ازظهر خوابیدم باز دلم استراحت میخواد.پس فعلا
Thursday, December 23, 2010
Monday, December 13, 2010
خر کیف شدن از تعریفا
هنوز این اس اُ پی کوفتی تموم نشده.همه چی آرومه ، فقط یه کم دلشوره دارم از این کار ناتموم.چند روز پیش یه استادی از ام آی تی کلی ازم تعریف کرده بود، اما دیدم نمره زبانم کمتر از حد لازمه، بهش ایمیل زدم که منم مشتاقم عزیزُم شاگرد شما بشم فقط مشکل این نمره زبانه میشه دانشجوتون بشم بعد دویاره امتحان بدم؟ که دیدم امروز ایمیل زده و توجه منو به لینک مدارک مورد نیاز دانشگاه جلب نموده!یعنی هیچی کار نمیتونم بکنم برات خودت میدونی و دانشگاه! ای بابا.ناهار کشک و بادمجون باحالی خوردیم با اُدوجون، بعد هم یه سر رفتیم بیرون متن جدیدی که نوشته رو پرینت بگیریم، میگیم آقا پرینت صفحه ای چنده؟ - 100 تومن. محض اطمینان اودو می پرسه خوب پرینت میگیره؟ - نه، درایوم خرابه، روش نقطه میندازه! تازه خرابه دستگاش میگه 100، تا نپرسیم هم نم پس نمیده آقا! واقعا که
Sunday, December 12, 2010
آرامش از راه رسید
خدا رو شکر دوران گندِ دماغی ما هم تموم شد.امروز رو تقریبا به کنار هم بودن، گذروندیم .اُدو رفت سر تمرین و من هم باید بشینم این اِس. اُ. پی(وا چرا اینجا نمیشه انگلیسی نوشت!!) کذایی رو بنویسم.فعلا برم پی نوشتن
Saturday, December 11, 2010
کش دار شدن
نمیدونم شاید همین دلتنگی این روزها باعث شد که دوباره بنویسم،دلم قلمبه شده از خشم و دلتنگی، هر چی میگردم رگه های محبت پیدا نمیشه دیگه!! یا گه گاهی فقط حس میکنم عشقی هست،چقدر عجیب شدم!؟ در هرصورت طولانی شدنش جالب نیست،توصیه نمی شود
Friday, December 10, 2010
اولین پست
مدتها از بستن وبلاگ قبلیم گذشته و بالاخره فرصت شد وبلاگ جدید رو راه بندازم.چه روز مزخرفی هم راه افتاد!روزی که با اودو(همسرم) دعوامون شد .مثلا الانم قهرم! انقدر از این وقتای کذایی بدم میآد
Subscribe to:
Posts (Atom)